اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

Delicious facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی خروجی PDF
کد خبر : 200961
تعداد بازدید : 7048

فرقه فطحیه

این گروه به همان گفتار برخى فطحیه برگشتند ، و با این که منکر امامت عبداللّه بودند ، ولى به خاطر توجیه و تصحیح عقیده خود (امامت جعفر) اقرار کردند که امام کاظم (علیه السلام) امر امامت را از وصیت برادر (عبداللّه) دریافت کرده است ، رهبر این گروه (قائلان به امامت جعفر) على بن طاحى خزاز از متکلّمان اهل کوفه و مشهور به فطحیه بود (فرق الشیعه ، ص99 ، المقالات والفرق ، ص110 نوبختى ، در شرح حال سیزدهمین فرقه عصر حضرت مهدى (علیه السلام) که معتقد بودند منصب امامت از این روى به جعفر رسیده است که امام پیشین بدون به جا گذاشتن فرزند از دنیا رفته است و جعفر فرزند بزرگ تر نیز است ، مى گوید:
فرقه اى از شیعه که امامت را پس از امام صادق (علیه السلام  ، حق فرزند بزرگ تر او (عبداللّه افطح) مى دانند .افطح در لغت به کسى اطلاق مى شود که داراى سر و یا پاهاى پهن باشد (مجمع البحرین ، ج3 ، ص410 ; لسان العرب ، ج2 ، ص545) و از آنجا که عبداللّه داراى سر یا پاى هاى پهن بود ، وى را افطح و پیروانش را افطحیه یا فطحیه نامند (فرق الشیعه ، ص 78 ; رجال کشّى ، ص 219 و مقالات الاسلامیین ، ص 87).

برخى منابع وجه نام گذارى را ، انتساب این فرقه به یکى از رهبران آن به نام عبداللّه بن فطیح کوفى مى دانند (الارشاد ، ج2 ، ص211 ; فرق الشیعه ، ص 78و رجال کشى ، ص 219).

شیخ صدوق ، فطحیه را به عنوان شَمَطیه معرفى مى کند که از مدعیانِ امامت اسماعیل بن جعفر (علیه السلام) نیز بوده اند (کمال الدین ، ص 101). از آنجا که عمّار بن موسى ساباطى یکى از پیروان و سران این فرقه است ، برخى از این فرقه به نام عمّاریه یاد کرده اند (مقالات الاسلامیین ، ص 102 ; الفرق بین الفرق ، ص 62 ، التبصیر فى الدین، ص 38).

ولى این نام گذارى بى دلیل و یک نوع فرقه سازى است (بحوث فى الملل والنحل ، 8/369).
میان شیعیان عصر امام صادق (علیه السلام) مشهور بود که مقام امامت به پسر بزرگتر امام (علیه السلام مى رسد (بحوث فى الملل والنحل ، 8 ، ص 78).

روى همین ضابطه ، گروه اندکى که تصریح امام صادق (علیه السلام) به امامتِ امام کاظم (علیه السلام را به خاطر سخت گیرى هاى حکومت وقت نشنیده بودند ، به امامتِ اسماعیل بن جعفر (علیه السلام) که در حیات پدر درگذشته بود ، گرویدند ، و از آن جا که هنگام شهادت امام صادق (علیه السلام) عبداللّه افطح فرزند بزرگ تر و مدعى امامت بود ، گروهى دیگر به امامت او گرویدند (فرق الشیعه ، ص 77) و حدیث منسوب به امام صادق (علیه السلام) را دست آویز خود کردند: امام کسى است که در جاى من نشیند ، مرا غسل داده کَفْن و دفْن کند و معتقد بودند که چنین شخصى عبداللّه افطح بوده است (مقالات الاسلامیین ، ص 87 و الملل والنحل ، ج1 ، ص167).در پاسخ مى توان گفت: روایتى که منصب امامت را حق فرزند بزرگ تر مى داند ، قید و شرطى نیز دارد ، الإمامة تکون فی الأکبر ما لم تکن به عاهة ، امامت از آن فرزند بزرگ تر است مادامى که در او آفت و کاستى نباشد (العیون والمحاسن ، ص 253 و مجالس شیخ مفید ، ج 2 ، ص104) و این در حالى است که منابع معتبر از نارضایتى امام صادق (علیه السلام) از عبداللّه و مشکل عقیدتى او خبر مى دهد.

امام صادق (علیه السلام) عبداللّه را داراى مذهب مرجئه و عقیده فاسد اعلام و به او خطاب مى کند: چرا مانند برادرت ] موسى (علیه السلام) [ نیستى به خدا سوگند که نور حقیقت را در پیشانى او مى بینم (الاعتقادات فی دین الإمامیّة ، ج 5 ، ص 113 و اصول کافى ، ج1 ، ص310).
امام صادق (علیه السلام) او را غاصب مقام امامت خوانده و خبر مرگ زود هنگام او را به امام کاظم (علیه السلام) داده (رجال کشى ، ص 219و مقالات الاسلامیین ، ص 88) و از او برائت جسته است (الاعتقادات ، ج 5 ، ص113

اما روایت منسوب به امام صادق (علیه السلام) به فرض اثبات صحت و اینکه عبداللّه پس از شهادت امام صادق (علیه السلام) به جاى او نشسته باشد ، نمى تواند دلیلى بر امامت او باشد ، چون نشستن در جاى امام (علیه السلام) یعنى خلأ ناشى از فقدان او را پُر کند ، به مسائل و مشکلات پاسخ دهد و در صورت نیاز کار خارق العاده انجام دهد ، که عبداللّه از همه این امور ناتوان بود (فرق الشیعه ، نوبختى ، ص 78ـ 77 ; رجال کشى ، ص 219و مقالات الاسلامیین ، ص 87).

چنان که روایات معتبر ثابت مى کند که غسل و کَفْن و دَفْن و نماز بر جنازه امام صادق (علیه السلام) را حضرت کاظم (علیه السلام) انجام داده است (المناقب ، ج 4 ، ص224 و بحوث فى الملل والنحل ، ص 371).

از نقل نوبختى که شرح احوالِ فطحیه خلص را مى دهد برمى آید که خود آنان اعتراف دارند که مراسم غسل را امام کاظم (علیه السلام) انجام داده است ، و در مقام توجیه مى گویند به اذنِ عبداللّه بوده است (فرق الشیعه ، ص 112).

پس از شهادت امام صادق (علیه السلام)  ، گروهى از شیعیان ، نزد عبداللّه افطح پرسش هایى مطرح کردند و چون او را از پاسخ دهى ناتوان دیده و عقایدش را مخالف عقاید امام صادق (علیه السلام) یافتند ، از او کناره گرفته و به حضرت امام کاظم (علیه السلام گرویدند (الاصول من الکافی ، ج1 ، ص352ـ 351 ; فرق الشیعه ، ص 78 ; المقالات والفرق ، اشعرى ، ص 87). امام کاظم (علیه السلام) نیز در مجلسى با انجام کرامت بطلان ادعاى او را بر حاضران آشکار ساخت (بحارالانوار ، ج47 ، ص251 و ج48 ، ص67).
عبداللّه حدود هفتاد روز پس از شهادت امام صادق (علیه السلام) بدون داشتنِ پسرى ، از دنیا رفت و این امر موجب برگشت عده اى از معتقدان به امامت او ، به جانب امام کاظم (علیه السلام شد (فرق الشیعه ، ص 77). چون حدیثى در اختیار داشتند که مى گفت: امام پس از امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام)  ، در دو برادر جمع نخواهد شد (المقالات والفرق ، ص 87). اما شمار اندکى ضمن پذیرش امامت امام کاظم (علیه السلام) اعتقاد خود به امامت عبداللّه را نیز حفظ کرده وحدث مذکور را در موردى جارى دانستند که امام پیشین داراى پسرى باشد و چون عبداللّه پسرى به جاى نگذاشت به اعتقاد آنان ، امر امامت میان دو برادر (عبداللّه و امام کاظم (علیه السلام) ) قابل جمع و بدون مانع است. (رجال کشى ، ص 219  و الملل والنحل ، ص 71) .

شمار بسیار اندکى از پذیرش امام کاظم (علیه السلام) خوددارى و توهم کردند عبداللّه فرزندى به نام محمد داشته که به سوى خراسان رفته و همو قائم منتظر است (المقالات والفرق ، ص 88 ; الشیعة والتشیع ، ص 33 و فرهنگ فرق ، ص 66).

افطحیه به دو دلیل نحله و فرقه محسوب نمى شود:

الف: عقیده به امامت عبداللّه افطح ناشى از شبهه اى بود که به زودى زایل شد .
ب: این عده آراء و عقاید خاصى که مناسب فرقه باشد نداشتند و چنان که گذشت در زمان کوتاهى منقرض شدند (بحوث فى الملل والنحل ، ج 8 ، ص374 ; الشیعة والتشیع ، ص33 و معجم الفرق ، ص 41).
افطحیه خُلَّص (= فُطحیّه خُلَّص

کسانى که منصب امامت را براى دو برادر ، مادام که برادر بزرگ تر پسرى به جا نگذارد ، جایز مى دانند و قایل به امامت جعفر بن على (علیه السلام (برادر امام عسکرى (علیه السلام) ) و منکر امامت حضرت مهدى  (علیه السلام) هستند (فرق الشیعه ، ص 112 ; فرهنگ فرق ، ص 353).

درباره ارتباط این گروه با افطحیه ، از منابع برمى آید که عقیده مشهور شیعه بر اساس روایتى این بود که منصب امامت پس از امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) در دو برادر جمع نمى شود ، وقتى عبداللّه افطح بدون بجا گذاشتن پسرى از دنیا رفت گروهى از افطحیه ضمن اعتقاد به امامت عبداللّه به امامت حضرت کاظم (علیه السلام) به عنوان امام هشتم روى آوردند (بحوث فى الملل والنحل ، ج8 ، ص373) و براى توجیه و تصحیح کار خود دست به ابتکار زده و گفتند: این حدیث در جایى است که برادر بزرگ تر (امام) پسرى به جا بگذارد ، اما در موردى که چنین نباشد مانعى در اجتماع منصب امامت در دو برادر نیست پس عقیده به امامت عبداللّه و برادرش حضرت کاظم (علیه السلام) بلا مانع است.

پس از افطحیه ، گروه هایى آمدند که امر امامت را در دو برادر ثابت دانستند و براى توجیه عقیده خود ، همان استدلال افطحیه را مى آوردند که منابع از آنها به فطحیّه تعبیر کرده اند مانند سخن نوبختى در شرح حال فرقه هایى که پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) پدید آمدند:
و گروهى به امامت احمد بن موسى بن جعفر (علیه السلام) (برادر امام رضا (علیه السلام) ) گرویدند و مدعى شدند که امام کاظم (علیه السلام) به او و حضرت رضا وصیت منصب امامت کرده بود و این گروه به گفتار فطحیه روى آورده بودند. (فرق الشیعه ، ص 86ـ 87 ; المقالات والفرق ، ص93

وى ، در شرح حال سومین فرقه اى که پس از شهادت امام عسکرى (علیه السلام) پدید آمد و معتقد بودند جعفر منصب امامت را از برادرش (امام عسکرى (علیه السلام) ) دریافت کرده است.

... این گروه به همان گفتار برخى فطحیه برگشتند ، و با این که منکر امامت عبداللّه بودند ، ولى به خاطر توجیه و تصحیح عقیده خود (امامت جعفر) اقرار کردند که امام کاظم (علیه السلام) امر امامت را از وصیت برادر (عبداللّه) دریافت کرده است ، رهبر این گروه (قائلان به امامت جعفر) على بن طاحى خزاز از متکلّمان اهل کوفه و مشهور به فطحیه بود (فرق الشیعه ، ص99  ، المقالات والفرق ، ص110
نوبختى ، در شرح حال سیزدهمین فرقه عصر حضرت مهدى (علیه السلام) که معتقد بودند منصب امامت از این روى به جعفر رسیده است که امام پیشین بدون به جا گذاشتن فرزند از دنیا رفته است و جعفر فرزند بزرگ تر نیز است ، مى گوید:

پس این گروه ، فطحیه خلص اند ، همان کسانى که امر امامت را در دو برادر مادام که برادر بزرگ تر بدون به جا گذاشتن فرزند از دنیا برود جایز مى دانستند و امام نزد اینها جعفر بن على (علیه السلام) است (فرق الشیعه ، ص112 و المقالات والفرق ، ص111ـ 112).
از آنچه گفته شد مى توان نتیجه گرفت که ; فطحیه خلص گروهى جداگانه و فرقه خاصى نیست ، و رابطه استمرارى با افطحیه ندارد ، چون منابع خبر از انحلال و انعدام پیروان افطحیه در همان سال هاى نخستین مى دهد و اگر گروهى در عصر امام رضا (علیه السلام) و یا حضرت مهدى (علیه السلام) به فطحیه متصف شده اند به خاطر بهره گیرى آنان از ابتکار افطحیه مبنى بر تصحیح و توجیه امر امامت در دو برادر بوده است ، لذا شهرستانى که با دقت احوال فرقه هاى عصر امام رضا (علیه السلام) و حضرت مهدى (علیه السلام) را نقل کرده سخنى از عنوان افطحیه یا فطحیه خلص به میان نیاورده است (الملل والنحل ، ج1 ، ص166 و 171).

نگارش از: محمد ربیع درویشى

منبع: دانشنامه کلام اسلامی زیر نظر آیت الله سبحانی

منابع
الارشاد ، (سلسله مؤلفات مفید ، دار المفید ، ۱۴۱۴ق ; الاُصول من الکافى  ، کلینى ، ابوجعفر ، محمد بن یعقوب ، تصحیح غفارى ، دار صعب والتعارف ، بیروت ، ۱۴۰۱ق ; الاعتقادات فى دین الامامیة ، صدوق، ابوجعفر، محمد، لبنان، دارالمفید، ۱۴۱۴ق ; بحارالانوار  ، مجلسى ، محمدباقر ، دار احیاء التراث العربى ، بیروت ، ۱۴۰۳ق ; بحوث فى الملل والنحل  ، سبحانى ، شیخ جعفر ، مؤسسه امام صادق۷ ، ۱۴۱۸ق ; التبصیر فى الدین وتمییز الفرقة الناجیه  ، الاسفراینى ، ابوالمظفّر ، عالم الکتاب ، بیروت ، ۱۴۰۳ق ; رجال الکشى  ، الکشى ، ابن عمرو محمد ، تعلیق احمد حسینى ، مؤسسه اعلمى ، کربلا ; الشیعة والتشیع  ، مفید ، محمدجواد ، منشورات شریف ، ۱۴۰۵ق ; فرق الشیعه  ، النوبختى ، حسن بن موسى ، دارالأضواء ، بیروت ، ۱۴۰۴ق ; فرهنگ فرق اسلامى  ، مشکور ، محمّد جواد ، آستان قدس رضوى ، ۱۳۶۸ش ; الفرق بین الفرق  ، بغدادى ، عبدالقاهر ، دارالمعرفة ، بیروت ، بى تا ; کمال الدین  ، صدوق ، تصحیح على اکبر غفارى ، جامعه مدرسین قم ; لسان العرب  ، ابن منظور ، محمد بن مکرم ، دارالصادر ، بیروت ; مجمع البحرین  ، طریحى ، فخرالدین ، تحقیق احمد حسینى ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ;مقالات الاسلامیین ، اشعرى، ابوالحسن على بن اسماعیل، المکتبة العصریة، بیروت، ۱۴۱۹ق ; المقالات والفرق  ، ابن خلف اشعرى قمى ، سعد بن عبداللّه ، علمى فرهنگى ، تهران ، ۱۳۶۰ش ; الملل والنحل  ، شهرستانى ، ابوالفتح ، دار المعرفة ، بیروت ، ۱۴۰۲ق ; المناقب  ، ابن شهر آشوب ، انتشارات علامه ، مطبعه علمى  ، قم.


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :