اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

Delicious facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی خروجی PDF
کد خبر : 214255
تعداد بازدید : 5374

: فرضيه هاي موهوم پيرامون پيدايش شيعه

طبري درباره اين توهّم ساختگي مي نويسد : « يك يهودي به نام عبدالله بن سبا در صنعا ، در زمان عثمان اظهار مسلماني كرد و در بين مسلمانان نفوذ نمود و شروع به رفت و آمد در شهرها و مراكز مسلمانان همچون شام ، كوفه ، بصره ومصر كرده و بشارت مي داد كه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) هم مانند عيسي بن مريم باز خواهد گشت و علي ( عليه السلام ) وصيّ محمد ( صلّي الله عليه وآله ) است ، آنگونه كه هر پيامبر را جانشيني است . وعلي خاتم اوصياست ، آن سان كه حضرت محمد خاتم پيامبران است و عثمان حق اين وصيّ را غصب كرده و در حق او ستم نموده است ، پس بايد با او مبارزه كرد تا حق به حقدار برسد .

گزيده ای از کتاب سيماي عقايد شيعه مؤلّف : آية الله شيخ جعفر سبحاني

با موضوع :    فرضيه هاي موهوم پيرامون پيدايش شيعه (عبدالله بن سبا )

در این کتاب  285 صفحه ای که در هشت فصل به مباحث اعتقادی شیعه پرداخته است

در فصل اول این کتاب که با موضوع شیعه وتشیع میباشد در صفحه 25 به فرضيه هاي موهوم پيرامون پيدايش شيعه اشاره کرده وبه دو فرضیه پیرامون پیدایش شیعه اشاره میکند که بیان دو موضوع خالی از لطف نیست :


روشن شد كه پيدايش مذهب تشيع ، پيامد بحث و جدل هاي كلامي يا سياست روزگار نبود ، بلكه با پيدايش اسلام پديد آمد ، ولي گروهي از تاريخ نگاران و مقاله نويسان ، چنين ترسيم كردند كه تشيع ، موضوعي است كه بر جامعه اسلامي پديد آمد ، از اين رو در پي يافتن ريشه و آغاز آن بر آمدند . برخي از فرضيه هاي مهم را مورد بحث و پاسخگويي قرار مي دهيم

.

فرضيه نخست :


تشيع ، ساخته و پرداخته عبدالله بن سبا


طبري درباره اين توهّم ساختگي مي نويسد :
«
يك يهودي به نام عبدالله بن سبا در صنعا ، در زمان عثمان اظهار مسلماني كرد و در بين مسلمانان نفوذ نمود و شروع به رفت و آمد در شهرها و مراكز مسلمانان همچون شام ، كوفه ، بصره ومصر كرده و بشارت مي داد كه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) هم مانند عيسي بن مريم باز خواهد گشت و علي ( عليه السلام ) وصيّ محمد ( صلّي الله عليه وآله ) است ، آنگونه كه هر پيامبر را جانشيني است . و
علي خاتم اوصياست ، آن سان كه حضرت محمد خاتم پيامبران است و عثمان حق اين وصيّ را غصب كرده و در حق او ستم نموده است ، پس بايد با او مبارزه كرد تا حق به حقدار برسد . گروه هايي از مسلمانان به او گرويدند كه از صحابه بزرگوار يا تابعين شايسته بودند ، مثل ابوذر ، عمار ياسر ، محمد بن حذيفه ، عبدالرحمن بن عديس ، محمد بن ابي بكر ، صعصعة بن صوحان ، مالك اشتر و مسلمانان نيكو وشايسته ديگر . پيروان او مردم را بر ضدّ حاكمان مي شوراندند ونامه هايي در نكوهش از فرمانروايان نوشته به شهرهاي ديگر مي فرستادند . در نتيجه ، عده اي از مسلمانان با تحريك آنان قيام كردند و به مدينه آمدند و عثمان را در خانه اش محاصره كرده و كشتند . مسلمانان با علي ( عليه السلام ) بيعت كردند ، طلحه و زبير بيعت را شكسته به بصره رفتند . »
داستان پيروان عبدالله بن سبا ، بر اساس آنچه طبري در حوادث سال 30 ـ 36 هجري نوشته ، تا اينجا به پايان مي رسد . تاريخ نگاران و مقاله نويسان بعدي آن را به عنوان يك حقيقت پذيرفته و نقل كرده اند و همه افكار و نظريه ها را بر اين پايه نهاده اند و در طول قرن ها و نسل ها در گمان اينان ، شيعه زاييده پيروان عبدالله بن سبا به شمار آمده است .
خاورشناساني كه طفيلي سر سفره مسلمانان اند در بررسي هاي خود همين فرضيه نادرست را پيروي كرده اند .
نظر محقّقان درباره اين فرضيه
1 .
داستاني را كه طبري آورده است ، با چشم پوشي از ناشناخته هاييكه در سند آن است ، به افسانه و خرافات شبيه تر است ؛ زيرا باور كردني نيست كه يك يهودي در زمان خلافت عثمان از صنعا بيايد و مسلمان شود و بزرگان صحابه و تابعين را بفريبد و همه جا بگردد و هسته هاي ضدّ عثمان تشكيل دهد و آنان را به مدينه آورده و بر ضدّ خلافت اسلامي بشوراند ، آنگاه در برابر ديدگان صحابه و تابعين به خانه خليفه يورش آورند و او را به قتل برسانند .
اين قصّه كرامت مسلمانان و صحابه و تابعين را نيز زير سؤال مي برد و آنان را به صورت گروهي ساده ترسيم مي كند كه فريب يك يهودي نيرنگ باز را كه تظاهر به مسلماني مي كند بخورند ، بي آنكه او را بشناسند ، در حالي كه ميان مسلمانان ، بزرگان و آگاهان و انديشمندان حضور داشتند .
2 .
بررسي سيره عثمان و معاويه نشان مي دهد كه آنان هرگز اجازه نمي دادند كه مخالفانشان در مناطق اسلامي بگردند و تبليغات عليه آنان انجام دهند . گواه اين نكته اين است كه :
چون ابوذر با عثمان مخالفت كرد ، او را از مدينه به ربذه تبعيد نمود .
عثمان ، عمار ياسر را چنان زد كه فتق او پاره شد و عوامل عثمان يكي از دنده هاي او را شكستند . و حوادث ديگري كه عليه مخالفان خلافت و معترضان پيش آمد و از وطن خود تبعيد شدند .
چرا با عبدالله بن سبا مثل ديگران برخورد نشد ؟
چرا خليفه با كشتن او ريشه اين فتنه ها را نخشكاند ؟ آيا خشونت و سختگيري او فقط مخصوص نيكان از امت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) بود كه هر چهمي خواست بر سر آنان آورد ؟
حقيقت ديگري كه پژوهشگران معاصر پرده از آن برداشته اند ، اين است كه شواهد و قراين نشان مي دهد كه عبدالله بن سبا از چهره ها و قهرمان هاي ساخته و پرداخته قصّه گويان و افسانه سرايان است ، تا وسيله سرگرمي حرمسراها و ناز پروردگان باشد ، و گرنه روي زمين وجود خارجي نداشته اند . دكتر طه حسين در كتاب « الفتنة الكبري » به اين نكته رسيده است ، خاورشناساني چند نيز از او پيروي كرده اند

فرضيه دوم :
رنگ و ريشه ايراني تشيّع
براي پيدايش شيعه ، فرضيّه دوّمي مطرح است كه اختراع خاورشناسان است . آنان معتقدند تشيع ، پديده اي است كه پس از رحلت پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) پيدا شده است ، از اين رو درپي علّت و سبب پيدايش آن بر آمده اند ، تا رسيده اند به اين كه تشيّع ، رنگ و ريشه ايراني دارد .
خلاصه اين فرضيه اين است كه مذهب شيعي يك گرايش ايراني است ، زيرا عرب معتقد به آزادي بود و ايرانيان معتقد به پادشاهي و وراثت بودند و معناي انتخاب را نمي دانستند . چون پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در گذشت ومي خواست بر سر آنان آورد ؟
حقيقت ديگري كه پژوهشگران معاصر پرده از آن برداشته اند ، اين است كه شواهد و قراين نشان مي دهد كه عبدالله بن سبا از چهره ها و قهرمان هاي ساخته و پرداخته قصّه گويان و افسانه سرايان است ، تا وسيله سرگرمي حرمسراها و ناز پروردگان باشد ، و گرنه روي زمين وجود خارجي نداشته اند . دكتر طه حسين در كتاب « الفتنة الكبري » به اين نكته رسيده است ، خاورشناساني چند نيز از او پيروي كرده اند

روایات سنی دربارهٔ وی حاکی از آن هستد که وی یهودی ای بود که مسلمان شد و در زمان علی، پایه گذار دیدگاه های غالیان (شیعیان افراطی) گردید. بالا بردن مقام علی به وی نسبت داده شده است. دیدگاه هایی مانند اینکه خداوند، علی را وصی و جانشین محمد کرده (همانند جانشینی یوشع بن نون بعد از موسی) و اینکه علی نمرده و روزی دوباره برای برپا داشتن حق بر می گردد و اینکه علی خدایی است که به آسمان عروج کرده و رعد و برق، صدای اوست. اهل سنت بعد از طبری، معتقدند که ابن سبا با توطئه های حیله آمیز خود شکاف را بین صحابیون محمد به وجود آورد. گفته می شود که وی، مصریان را علیه عثمان و به نفع علی و در مورد حق خلافت وی به شورش وا داشت و مسبب جنگ صورت گرفته بین علی و طلحه و زبیر را همین شورشیانی (فرقه سبائیه) که عثمان را کشته بودند می دانند.

 

در دیدگاه شیعه، وی گاهی از افراطیون (غالیان) شمرده می شود و جعفر صادق وی را لعنت نمود. ابن سبا موضوعی است که منابع شیعی چه طرفدار غالیان و چه دشمن آنها مورد توجه قرار گرفته است. گفته می شود که علی فرمان داد که به علت خدا نامیدنش از سوی این فرقه، ابن سبا و پیروانش را بسوزانند. یک منبع اسماعیلیه مدعی است که وی تنها ظاهراً آسیب دید و زنده است

 

دانشنامهٔ اسلام می نویسد دقیقاً مشخص نیست که پشت پردهٔ این شخصیت چه کسانی بوده اند. مهمترین منبعی که به فعالیتهای سیاسی ابن سبا بر ضد عثمان اشاره کرده، سیف بن عمر بوده که طبری به آن اشاره کرده است. ذهبی مطلبی در نکوهش سیف بن عمر و رد وی به عنوان یک راوی قابل اعتماد ذکر نموده است. ولهازن نیز وی را در زمینه های دیگر نیز فاقد اعتبار می داند. در منابع مطمئن تر به نظر می رسد که معتقدند که ابن سبا فعالیت سیاسی مهمی نداشته است. فرد لاندر معتقد است که ابن سبا مدعی خدا بودن علی نبوده و تنها متعقد بوده که مرگ علی مرگی ظاهری است و وی زنده است و روزی از آسمانها به زمین باز خواهد گشت. احتمالاً این عقیده پس زمینه ای از عقاید یهودیان یمن داشته که به عقاید یهودیان فلاشا حبشه مربوط می شود. کائتانی، ابن سبا را یک حامی سیاسی مخلص علی و نسلهای بعد از وی را مسبب توطئه ای سیاسی شبیه عباسیان می داند. ماسینیون معتقد است که فرقه سبائیه در زمان مختار بوده اند و جزو فرقهٔ عینیه محسوب می شوند.

 

دانشنامه اسلام معتقد است گرچه روایات در مورد عبدالله بن سبا و فرقه سبائیه متناقض نما هستند، اما می توان وی را از حامیان علی دانست که منکر مرگ علی بودند و بر خلاف روایات سنی این دانشنامه نوشته است احتمالاً وی یهودی نبوده و مؤسس فرقه سبائیه است که مقام علی را بیش از حد بالا می برند. در روایات سنی وی یهودی ای بود که مسلمان شد و با توطئه های حیله آمیز خود شکاف را بین صحابیون محمد به وجود آورد. گفته می شود که وی، مصریان را علیه عثمان و به نفع علی و در مورد حق خلافت وی به شورش وا داشت. در دیدگاه شیعه، وی گاهی از افراطیون (غالیان) شمرده می شود. گفته می شود که علی فرمان داد که به علت خدا نامیدنش از سوی این فرقه، ابن سبا و پیروانش را بسوزانند.

 

سیدمرتضی عسکری در کتاب عبدالله بن سبا و دیگر افسانه های تاریخی با بررسی روایات تمام مورخینی که پیش از قرن پنجم هجری قمری می زیسته اند، بر این باور است که که تمام روایات مربوط به ابن سبا باواسطه یا بی واسطه از سیف بن عمر نقل شده اند. طبری، ذهبی، ابن ابابکر و ابن عساکر تنها مورخینی هستند که روایات مربوط به ابن سبا را بی واسطه از سیف نقل کرده اند و باقی تاریخ نویسان نیز، به واسطهٔ این ۴ نفر روایات ابن سبا را از سیف نقل کرده اند. اسامی آنها به این شرح است:

سید رشید رضا، ابوالفدا، ابن اثیر، ابن کثیر، ابن خلدون، فرید وجدی، بستانی، احمد امین، حسن ابراهیم، فان فلوتن، نیکلسون، خاورشناسان نویسندهٔ دائرةالمعارف اسلامی، دوایت دونالدسون، ولهاوزن، میرخواند، غیاث الدین، ابن بدران و سعید افغانی. عسکری در ادامه نظر ۱۲ تن از بزرگترین علمای علم رجال را که در کتابهایشان منعکس شده، بررسی می کند و در می یابد که از نظر تمامی آنها روایات سیف بن عمر غیر قابل اعتماد و ضعیف است. آن ۱۲ نفر یحیی بن معین، نسائی، ابوداود، ابن ابی حاتم، ابن السکن، ابن حبان، دار قطنی، حاکم، فیروزآبادی، ابن حجر، سیوطی و صفی الدین هستند.     


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :