اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

Delicious facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی خروجی PDF
کد خبر : 234905
تعداد بازدید : 4945

مذهب ظاهریه

ویژگی مهم مذهب داود تمسک به ظاهر نصوص (آیات و روایات) است و به همین جهت مذهب او را ظاهری می نامند، و فقه او غیر نصوص چیز دیگری ندارد، او در این روش راه افراط می پیماید و جمود بر ظاهر نصوص دارد بنحوی که هیچ تعلیل و تأویلی را نمی پذیرد، بلکه بالاتر می گوید: خداوند هیچ کاری را بجهت علتی انجام نمی دهد، حتی اگر خدا و رسول علت حکمی را بیان کنند نمی توان در غیر مورد آن سرایت داد، چون نهایت آن این است که آن چیز سبب این مورد خاص است، پس نمی توان گفت که هر جا این علت هست آن حکم هم هست

مذهب ظاهریه منسوب به «داود بن علی بن خلف ابی سلیمان» متولد سال 202 ه. ق است؛ او اصفهانی الاصل است، ولی در بغداد می زیسته، و نیز مدتی برای فراگیری تفسیر و حدیث، از «اسحاق بن راهویه» به نیشابور رفته، ولی دوباره به بغداد آمده، و تا پایان زندگی یعنی سال 270 ه. ق در همانجا ساکن بوده است.

داود، فقه خود را از ابی ثور، و ابن راهویه، و از کتب و شاگردان شافعی، فرا گرفت؛ مخصوصا افکار شافعی، در رد فقهاء اهل رأی، و رد قیاس و استحسان و احترام به نصوص تأثیر فراوانی در او گذاشت، و مورد پسند او واقع شد؛ هر چند بر شافعی اعتراض می کند که در بعضی احکام به قیاس و استحسان عمل می کند.

ویژگی مهم مذهب داود تمسک به ظاهر نصوص (آیات و روایات) است و به همین جهت مذهب او را ظاهری می نامند، و فقه او غیر نصوص چیز دیگری ندارد، او در این روش راه افراط می پیماید و جمود بر ظاهر نصوص دارد بنحوی که هیچ تعلیل و تأویلی را نمی پذیرد، بلکه بالاتر می گوید: خداوند هیچ کاری را بجهت علتی انجام نمی دهد، حتی اگر خدا و رسول علت حکمی را بیان کنند نمی توان در غیر مورد آن سرایت داد، چون نهایت آن این است که آن چیز سبب این مورد خاص است، پس نمی توان گفت که هر جا این علت هست آن حکم هم هست.

و این در واقع نوعی انکار قانون علیت است.

داود با اینکه اطلاعات فراوانی در حدیث داشت، و خود اهل ورع و زهد بود، ولی بجهت بعضی عقاید چنانکه بیان خواهیم کرد، و نیز برخورد خشن در مقام گفتگو با مخالفین، مورد نفرت علماء زمان خود قرار گرفت.

مذهب داود (ظاهری) ، حدودا دو قرن بعد، توسط «ابن حزم اندلسی» ، تقویت و گسترش یافت و بنحوی که گفته اند: «لولا ابن حزم لاندشرت فروع هذا المذهب و اصوله».

اگر ابن حزم نبود، فروع و اصول این مذهب (ظاهری) از بین می رفت.

اسم کامل ابن حزم، «علی بن احمد بن سعید بن حزم» ؛و کنیه او «ابو محمد» است. او در قرطبه اندلس در سال 384 ه. ق متولد شد؛ و در سال 458 ه. ق از دنیا رفت.

ابن حزم، علاوه بر حفظ قرآن، در علم فقه،حدیث، علوم عقلی و فلسفی، ادبی، تاریخی و سیاسی تبحر داشت.

در فقه، ابتدا مذهب مالکی را که در اندلس شیوع داشت، فرا گرفت؛ و پس از آن به فراگیری فقه شافعی پرداخت؛ و در نهایت فقه ظاهری، را از مسعود بن سلیمان بن صلت آموخت.

ابن حزم، هر چند مذهب «داود» را پذیرفت ولی مقلد محض او نیست چنانکه بر خلاف داود قرآن را مخلوق نمی داند.

ابن حزم به شدت با تقلید مخالفت می کند و می گوید: «مجتهد مخطی پیش خداوند از مقلد مصیب افضل است».

ابن حزم نیز در جدل و گفتگو دارای شدت و حدت بود، و همین امر موجب دوری علما هم عصرش از او گردیده بود.

ابن حزم معروف است به حمایت از امویین و دشمنی با علویین و بنی هاشم.

بعضی از آراء و عقاید مذهب ظاهری:

1 قابل رؤیت بودن خداوند در قیامت برای مسلمین.

2 اعتقاد به قضا و قدر حتمی.

3 یکی بودن ایمان و اسلام، که همان «عقیده قلبی و گفتار زبانی و عمل جوارحی» است، و قابل زیاده و کم شدن، بواسطه طاعت و معصیت است.

4 انحصار خلافت در قریش، عدم جواز بودن بیش از یک امام در زمان واحد، و مردن بدون امام مثل مرگ در جاهلیت است، عدم جواز تردید بیش از سه روز در انتخاب امام جدید بعد از مرگ امام سابق.

5 وحدت روایات صحیح با قرآن، در اینکه همه من عند الله هستند.

6 حدیث باید عین لفظ رسول الله (ص) باشد، و نقل به معنا جایز نیست.

7 در راوی، عدالت (یعنی قیام به فرائض و اجتناب از محارم) و ضبط شرط است.

8 باطل بودن تعادل و تراجیح، پس در صورت تعارض باید تا آنجا که ممکن است به هر دو آیه یا هر دو حدیث و یا آیه و حدیث معارض با هم عمل کرد.

9 اجماع منحصر است در اتفاق جمیع صحابه پیامبر (ص) پس اتفاق غیر صحابه اجماع نیست و نیز اختلاف و لو یک نفر از صحابه مخل به اجماع است.

10 مخالفت با تقلید و فتح باب اجتهاد.  

11 مخلوق بودن قرآن؛ البته از مجموع گفته های داود می توان گفت که او برای قرآن دو مرتبه قایل بوده است. الف) مرتبه مکنون (پنهان) ب) مرتبه ظاهر یعنی همین صفحات که در دست مردم است با مرتبه مکنون که لا یمسه الا المطهرون، غیر مخلوق است؛ اما مرتبه ظاهر که ملموس مردم است،مخلوق است. 

منبع : https://hawzah.net


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :