اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

Delicious facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی خروجی PDF
کد خبر : 18998
تعداد بازدید : 3657

تقواى عملى از ديدگاه امام على(ع)

1 - گفتار: گفتارشان راست و سنجيده است.
2 - لباس: در لباس، معتدل و ميانه رو هستند.
3 - مشى: در روش زندگى و در راه رفتن فروتن و متواضع‏اند.
4 - تقواى چشم: چشمان خويش را از آنچه خداوند بر آنها حرام نموده پوشيده‏اند.
5 - تقواى گوش: گوشهاى خود را وقف شنيدن دانش سودمند ساخته‏اند.
تقواى عملى از ديدگاه پيشواى متقيان على (عليه السلام)

1 - گفتار: گفتارشان راست و سنجيده است.
2 - لباس: در لباس، معتدل و ميانه رو هستند.
3 - مشى: در روش زندگى و در راه رفتن فروتن و متواضع‏اند.
4 - تقواى چشم: چشمان خويش را از آنچه خداوند بر آنها حرام نموده پوشيده‏اند.
5 - تقواى گوش: گوشهاى خود را وقف شنيدن دانش سودمند ساخته‏اند.
6 - ثبات نفس: در بلا و آسايش حالشان يكسان است.
7 - اشتياق به لقاء الله: اگر روز مرگشان معين نبود، از شوق ثواب و خوف عقاب، روح آنان حتى براى لحظه‏اى هم در كالبدشان قرار نمى‏يافت.
8 - توجه به عظمت خالق: بزرگى و هيبت الهى، دل آنان را فرا گرفته است.
9 - كوچك ديدن مخلوق: خالق در دل آنان بزرگ و غير خالق در ديدگانشان كوچك است.
10 - مشاهده بهشت: آنان چون كسى هستند كه بهشت الهى را ديده و در آن متنعم است.
11 - مشاهده جهنم: و نيز مانند كسى است كه آتش جهنم را مشاهده كرده و در آن معذّب است.
12 - غم دل: قلبهايشان اندوهگين است (غمهاى آنان در دلشان است)
13 - بى آزارى: ديگران از شرشان در امانند.
14 - تناسب جسم: اندامشان نحيف و لاغر است.
15 - كوچكى حاجات: حاجاتشان كوچك و اندك است.
16 - عفت نفس: روح و نفسشان پاك و عفيف است.
17 - صبر: با صبر و استقامت در اين چند روزه دنيا، به راحتى و آسايش ابدى دست يافتند. آنها در شدايد و گرفتارى‏ها بردبار و صبورند.
18 - عدم دلبستگى به دنيا: در برابر جلوه‏گريها و فريبهاى دنيا مقاومت كرده و بدان پشت نمودند و به اسارت آن در نيامدند.
19 - شب زنده دارى: در شب همواره بر پا ايستاده‏اند.
20 - قرائت و ترتيل قرآن: قرآن را با شمردگى و تدبير قرائت مى‏كنند.
21 - درمان با قرآن: جان خويش را با قرآن محزون ساخته و درمان دردهاى خود را از آن مى‏گيرند.
22 - تحقق قرآن در خويش: هرگاه به آيه رحمت و تشويق برسند با طمع و اشتياق تمام بدان روى آورند و آنرا نصب العين خود سازند و هرگاه به آيه عذاب و خوف رسند گوش خويش را براى شنيدن آن باز مى‏كنند، و صداى ناله و به هم خوردن زبانه‏هاى آتش مهيب و هولناك جهنم در گوششان طنين انداز است.
23 - در خواست نجات: با ركوع و سجود و به خاك افتادن در دل شب، از خداوند درخواست رهايى از عذاب و آتش مى‏نمايند.
24 - حلم: در روز بردبارانى دانا و نيكوكارانى پرهيزكارند. عملشان با حلم توأم است.
25 - علم: با آگاهى و علم و معرفت عمل مى‏كنند. در كسب دانش حريصند.
26 - تأثير عجيب خوف خدا: ترس و خوف از خدا آنها را همچون چوبه تيرى لاغر ساخته چنانكه ديگران آنان را بيمار و بى‏خبران ايشان را ديوانه مى‏پندارند، در حالى كه بيمار نبوده، بلكه انديشه‏اى بس بزرگ آنان را بدين وضع در آورده است.
27 - اعمال: اعمال زياد خود را به چيزى نشمرده و از اعمال قليل خويش راضى نيستند، اعمال نيك را انجام مى‏دهند اما باز هم ترسانند.
28 - خود كوچك بينى: همواره خود را (در پيشگاه خداوند) متهم و مقصر مى‏بينند.
29 - در برابر مدح ديگران: در برابر مدح و ستايش ديگران به هراس افتاده و در مقام مناجات عرضه مى‏دارند: من از ديگران نسبت به خودم آگاهترم، و پروردگارم به من از خودم آگاهتر است. خدايا مرا به آنچه به من نسبت مى‏دهند مؤاخذه مفرما و از آنچه درباره من تصور مى‏كنند برترم قرار داده و گناهانى را كه نمى‏دانند بيامرز.
30 - دين: در دين خدا نيرومندند. دين خود را محفوظ نگاه مى‏دارند.
31 - اخلاق: نرم خوى و دورانديشند.
32 - ايمان: با ايمانى مملو از يقين‏اند.
33 - ميانه روى: در حال غنى، ميانه رو هستند.
34 - عبادت: در عبادت خاشعند. قلبشان با خشوع است.
35 - آراستگى: در عين تهيدستى آراسته‏اند.
36 - صبر: در سختى صبورند.
37 - كسب: طالب (كسب و روزى) حلال‏اند.
38 - طمع: از آز و طمع بدورند.
39 - نشاط: در طريق هدايت با نشاط و چالاكند.
40 - كارهاى شايسته: حتى از كارهاى شايسته خود بيمناكند (مبادا پذيرفته نشود).
41 - ياد خدا: شبشان به سپاسگزارى و روزشان به ياد خدا مى‏گذرد.
42 - خواب و بيدارى: با خوف مى‏خوابند و شادمان برمى‏خيزند. ترسشان از غفلت و سرورشان به خاطر فضل و رحمت الهى است كه به آن عطا شده است.
43 - مهار و تأديب نفس: هرگاه نفس او در انجام وظايفى كه خوش ندارد سركشى كند، او هم از آنچه دوست دارد محرومش مى‏سازد.
44 - تعالى روح و علو همت: روشنى چشمش در چيزى است كه زوال در آن راه ندارد (خدا و آخرت)
45 - زهد: بى‏علاقگى و زهدش در چيزى است كه باقى نمى‏ماند (دنيا و غير خدا)
46 - صدق گفتار و كردار: علم و حلم را به هم آميخته و گفتار را با كردار هماهنگ ساخته است.
47 - آرزو: آرزوهايش كوتاه و نزديك است.
48 - لغزش: لغزشش كم است.
49 - خشوع: جانش خاشع و ترسان است.
50 - قناعت: نفسش قانع است.
51 - خوراك: خوراكش اندك است.
52 - آسانى امور: امورش آسان (و بدون زحمت و اذيت) است.
53 - نگاهبان دين: نگاهبان دين خويش است.
54 - در برابر خشم و شهوت: شهوتش مرده (و آن را سركوب كرده). و خشمش را فرو خورده است.
55 - محل اميد: همگان به خيرش اميدوارند.
56 - ياد خدا: اگر در ميان غافلان باشد از ذاكران (خدا) محسوب شده، و اگر در ميان ذاكران باشد از غافلان به حساب نمى‏آيد.
57 - عفو: كسى را كه به او ظلم كرده (و پشيمان شده) مى‏بخشد.
58 - عطا: به آنكس كه او را محروم ساخته عطا مى‏كند.
59 - پيوستن: به آنكس كه پيوندش را قطع نموده مى‏پيوندند.
60 - خوش زبانى و عفت كلام: گفتارش نرم است. از گفته‏هاى زشت و ناسزا بركنار است. مردم را به نامهاى زشت نمى‏خوانند.
61 - تنزه از بدى: زشتى و بدى از او آشكار نمى‏گردد. نيكيهايش هويدا و عيان است.
62 - شكر نعمت: در موقع نعمت و آسايش سپاسگزار است.
63 - دورى از ظلم: نسبت به كسى كه دشمنى دارد، ظلم روا نمى‏دارد. به خاطر دوستى با كسى مرتكب گناه نمى‏شود.
64 - اعتراف به حق: قبل از اينكه شاهد و گواهى بر ضدش اقامه شود، خود به حق اعتراف مى‏كند.
65 - امانت: آنچه را به او سپرده‏اند ضايع نمى‏سازد.
66 - اهميت موعظه: آنچه را به او تذكر داده‏اند به فراموشى نمى‏سپارد.
67 - دورى از القاب زشت: ديگران را با القاب زشت نام نمى‏برد.
68 - رعايت به حقوق همسايگان: به همسايگان زيان نمى‏رسانند.
69 - شماتت نمى‏كند: مصيبت زده را شماتت نمى‏كنند.
70 - دورى از باطل: در محيط و امر باطل وارد نمى‏شود.
71 - همگامى با حق: هيچگاه از دايره حق فراتر نمى‏روند.
72 - سكوت: اگر سكوت كند، سكوتش او را مغموم نمى‏سازد.
73 - سختى براى آسايش ديگران: خود را در سختى قرار مى‏دهد، اما ديگران از جانب او در آسايش‏اند.
74 - خنديدن: اگر بخندد صدايش به قهقهه بلند نمى‏گردد.
75 - شكيبايى: هرگاه بر او ستم شود شكيبايى مى‏كند تا خداوند انتقام او را بگيرد.
76 - سختى براى آخرت: خويش را براى آخرت به زحمت مى‏اندازد و ديگران را در راحتى قرار مى‏دهد.
77 - حفظ مرز دوستى: دورى كردنش از ديگران از روى كبر نيست و اگر كناره‏گيرى كند براى پاك ماندن است. نزديكيش به كسى به خاطر مكر و خدعه نيست. و در معاشرت با نرمى و مهربانى رفتار مى‏كند.


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :