اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

Delicious facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی خروجی PDF
کد خبر : 37685
تعداد بازدید : 7292

حب اهل بیت (ع)

حدیث قدسی آمده است:«خداوند به موسی(ع) فرمود:آیا هرگز کاری برای من انجام داده‏ای؟موسی عرض کرد:برایت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را یاد کردم؛ خداوند فرمود:نماز برهان و حجّت برای توست و روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است و صدقه، سایه‏ی سرت و یاد من، نوری است برای تو چه کاری برای من کرده‏ای؟موسی(ع) عرض کرد:مرا به کاری که برای توست راهنمایی فرما. خداوند فرمود:ای موسی!آیا هرگز

هدف از لعن و نفرین بر قاتلان و محاربین امام حسین چیست؟مگر نه اینکه آنها دیگر مرده اند؟آیا لعن و نفرین آنها در جهت تقرب به سمت خداست یا خیر؟

  در مورد لعن، باید گفت لعن که به معنای دوری از لطف و رحمت الهی است، برای معاندان و محاربان با امام حسین(ع) و ظالمین به اسوه‏ها و الگوهای هدایت مردم، ابدی است. زیرا ملاک لعن، ابدی است.

آنچه که موجب لعن و نفرین نست به ظالمین به حق محمد و آل محمد(ص) شده است، و ملاک لعن است، چون باقی است لعن هم باقی است. علاوه بر این، حقیقت و روح دین را همین حبّ و بغض‏ها تشکیل می‏دهد. حب و عشق نسبت به کسانی که بندگان مطیع و عارف درگاه الهی بوده‏اند و بغض نسبت به کسانی که دشمن حق و حقیقت بوده‏اند (تولّی و تبرّی). همچنان که در متون دینی آمده است «هل الدین الاّ الحبّ؟و هل الایمان الاّ الحبّ و البغض؟آیا دین و ایمان چیزی غیر از حبّ و بغض است؟»، (میزان الحکمه، ج 2، ص 944).

و در حدیث قدسی آمده است:«خداوند به موسی(ع) فرمود:آیا هرگز کاری برای من انجام داده‏ای؟موسی عرض کرد:برایت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را یاد کردم؛ خداوند فرمود:نماز برهان و حجّت برای توست و روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است و صدقه، سایه‏ی سرت و یاد من، نوری است برای تو چه کاری برای من کرده‏ای؟موسی(ع) عرض کرد:مرا به کاری که برای توست راهنمایی فرما. خداوند فرمود:ای موسی!آیا هرگز برای من با کسی دوستی کرده‏ای و برای من با کسی دشمنی کرده‏ای؟پس، موسی دانست که برترین اعمال، حبّ و دوستی به خاطر خدا و بغض و دشمنی به خاطر خداست»، (همان، ص 966). در زمینه حب و بغض به خاطر خدا، نقل متواتر از شیعه و سنی رسیده است. نبی اکرم می‏فرماید:«حب و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، (کنزالعمّال، ح 24688)

 

 

بنابراین، یکی دیگر از فلسفه‏های زیارت عاشورا را همین تحکیم حب و بغض به خاطر خدا می‏توان برشمرد. فلسفه حب اهلبیت ‏علیهم السلام چیست؟چرا خداوند خواسته است که بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله 13 معصوم بیایند و مسلمانان باید آنها را و فرزندانشان را دوست داشته باشند و بر مصایب آنها بگریند. و آن هم دوستی با این همه وسعت و در زمانی طولانی یعنی تاریخ اسلام و در مرحله‏ای بالاتر ولایت اهل بیت‏علیه السلام را بپذیرند و بدون پذیرش ولایت حتی دینشان کامل نیست. فلسفه این همه سفارش به حب و پذیرش ولایت چیست؟چرا فی المثل به حب پیامبران پیشین که آنها هم معصوم بوده‏اند سفارش نشده است. و در نهایت این حب با پرستش خداوند چگونه ارتباط پیدا می‏کند؟ درباره حب عملی اهل بیت(ع) امام محمد باقر(ع) می‏فرمایند: یا جابر بلغ شیعتی عنی السلام و اعلمهم انه لا قرابه بینا و بین الله عزوجل و لا یتقرب الیه الابالطاعه یا جابر من اطاع الله و احبنا فهو ولینا و من عصی الله لم ینفعه حبنا ای جابر از طرف من به شیعه من سلام برسان و به آنها اعلام کن که هیچ قرابت و خویشاوندی بین ما و خدای عزوجل نیست و فقط با طاعت و بندگی به درگاه الهی تقرب جسته می‏شود ای جابر هرکس اطاعت خدا را کند و(همراه آن) به ما محبت ورزد و دوست و محب ما می‏باشد و هرکس معصیت خدا را کند حب ما برایش نافع نمی‏باشد. (همان، ص 238، ر 3211). بنابراین اولین شرط حب اهل بیت(ع) اطاعت حق تعالی و پرهیز از گناه می‏باشد ممکن است درجه پایین محبت یعنی همان میل باطنی و رغبت درونی را داشته باشد ولی عملاً اهل معصیت هم باشد چنین حبی سود بخش نیست.

(لازم به یادآوری است معصیت‏های اتفاقی که بعدش توبه هم باشد باعث نمی‏شود که حب اهل بیت(ع) سودی نبخشد.) روایتی از حضرت علی که می‏فرمایند: انا مع رسول الله(ص)و معی عترتی علی الحوض، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعلمنا.... ؛ من با رسول الله(ص) در حالی که عترت من هم با من هستند بر حوض (کوثر) اشراف داریم پس هر کس ما را می‏خواهد هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند....، (همان، ر 3212). بنابراین این حب باید در عمل متجلی شود. راه‏های عملی کسب حب اهل‏بیت(ع): 1- معرفت اهل بیت(ع):در سایه معرفت امام به کمالات و ویژگی‏های منحصر به امام بیشتر واقف می‏گردیم و این وقوف خود فطرتا شیفتگی و محبت نسبت به اهل بیت(ع) را در پی دارد. امام صادق(ع) می‏فرمایند: الامام علم بین اللهعزوجل و بین خلقه، فمن عرفه کان مومنا و من انکره کان کافرا ؛ امام آن شاخص (و دلیل و راهنمای) آشکار است که بین خدای عزوجل و خلقش قرار گرفته، پس هر کس او را شناخت مؤمن می‏گردد و هر کس او را انکار کرد (و نشناخت) کافر می‏گردد، (همان،ج 1، ص 170، ر 839). مؤمن بودن فرع بر شناختن امام است از طرفی ایمان عین حب و بغض است امام محمد باقر(ع) می‏فرمایند: الایمان حب و بغض؛ ایمان حب و بغض است، (همان، ج 2،ص 214، ر 3095).

 

 

 

 

حب به تمامی خوبی‏ها و کمالات و... و بغض از همه بدی‏ها، کژی‏ها و... پس در پرتو شناخت و معرفت ایمان حاصل می‏شود و ایمان هم جز حب و بغض نیست. نتیجه این می‏شود که یکی از راه‏های عملی مهم کسب حب اهل بیت(ع) معرفتآن بزرگواران است. 2- اطاعت از اهل بیت(ع):اگر کسی شناخت لازم و کافی به اهل بیت(ع) پیدا کرد اطاعت از آنان را بر خود لازم می‏داند ولی گاهی شناخت در آن حد بالا نیست در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان عصیان شود، عصیان هم به هر اندازه باشد به همان اندازه کدورت وبغض می‏آورد. کدورت و بغض هم ضد صفا و حب است، پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد می‏شود و برعکس هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود به همان اندازه حب و صفا به آنان دل را فرا می‏گیرد. امام رضا(ع) می‏فرمایند: اللهم انی اسئلک... العمل الذی یبلغنی حبک... ؛ الها!از تو آن عملی را مسألت می‏کنم که حب خودت را به منبرساند، (همان، ر 3093). بنابراین یکی از راه‏های عملی وصول به حب اصل عمل و طاعت عملی می‏باشد. 3- توسل با حال:در سایه شناخت امام می‏فهمیم همه چیزمان به امام وابسته است. واسطه فیض و کمال و همه چیزمان امام می‏باشد (برای آشنایی بیشتر ترجمه زیارت جامعه کبیره را مطالعه کنید) اگر توسل بعد ازشناخت و با حال همراه باشد ترنم عاجزانه و عاشقانه‏ای است که حب را در دل بیش از پیش می‏پروراند. 4- تولی و تبری:دو اصلی که با حب اهل بیت(ع) تأثیر متقابل دارند؛ یعنی، حب اهل بیت(ع) تولی (و دوستی با دوستان خدا و آنان) و تبری (و بی‏زاری از دشمنان خدا و آنان) را می‏آورد و تولی و تبری هم محبت اهل بیت(ع) را در پی دارد. برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- فلسفه امامت، دکتر یحیی یثربی

 

 

 

 

2- رهبران بزرگ، آیت‏الله‏مکارم شیرازی محبت و عشق به خدا دو راه دارد: 1- راه نظری؛ در محبت، علم و شعور نهفته است و تا زمانی که انسان نسبت به چیزی شناخت پیدا نکند، آن را دوست نمی‏دارد. 2- راه عملی؛ حضرت علی(ع) نیز می‏فرمایند:«اگر خدا را دوست می‏دارید محبّت دنیا را از قلب‏هایتان خارج کنید»، (میزان الحکمه، ج2، ص 228، ر 3167). عبدالرزاق کاشانی (شارح کتاب منازل السائرین) می‏نویسد:«عشق و محبّت به محبوب اقتضا می‏کند وصال را، و وصال میسّر نمی‏شود مگر به بذل روح، و انس به جمال هم اقتضا می‏کند که قلب از التفات به غیر او ممنوع شود. پس افراد محبّ وقتی در محبّت صادق‏اند که قلبشان تعلق به محبوب داشته باشد»، (شرح منازل السائرین، ص 168). (برای مطالعه بیشتر ر.ک:محمدرضا کاشفی، آیین مهرورزی، صص 77 ـ 83).

 

 

 

اگر کسی بخواهد عاشق خداوند واولیای او شود کافی است مقداری از حجاب‏های دل خویش را کنار بزند و چشم دل را باز کند و مقداری از آن همه نعمت‏های گوناگونی که خداوند به او داده است را ملاحظه نماید. آدمی اگر به خود و اطرافش نگاه کند، خواهد فهمید که غرق در نعمت‏ها و الطاف خداوند است.او با مهربانی تمام و با کمال بذل و بخشش و جود و کرم و در عین حال با چشم‏پوشی از بسیاری از بدی‏ها و ناسپاسی‏های انسان، مشغول تدبیر امور و اداره تمامی شؤون زندگی او است. اگر کاری کنیم که از خواب غفلت بیدار شویم، خود را غرق درمحبت‏های خداوند و اولیای او خواهیم دید.

 

 

 

بعد از دیدن این احسان قلبا به اعطا کننده آن علاقه‏مند شده و خود را مدیون او خواهیم دید و علاقه و محبتمان نسبت به او افزون خواهد شد و اندک اندک و با گذشت زمان عشق به معبود پیدا خواهیم کرد. پس راه عاشق خدا شدن درکم حبت‏ها و خوبی‏های او است که جز با رفع حجاب‏های درونی میسّر نمی‏گردد. 


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :